این خشکسالی ترقی قیمت غلّات را به دنبال آورد. مثلاً قیمت گندم در بوشهر در ژوئن 1870(تابستان 1288، ماه خرداد) به یک منِ هاشمی 12 قران( خرواری 7/5 تومان)رسید(2). قیمت گندم در تهران در تیرماه این سال به یک خروار 5/5 تومان ترقی
شاید که پاره ای نکته های یاد شده در این مقاله، مانند خوردن مردار در هنگامه قحطی یا ددمنشی شمار معدودی از مردم یا کارهای ناروای بعضی روحانی نمایان حقاً بر خواننده ایرانی گران آید. اما به یاد داشته باشیم که این مقاله بر پایه اسناد و گزارشهای ناظران وقایع و استناد به منابعی مانند« تاریخ قم» تهیه شده و خواننده ایرانی که شاهد ایثار و فداکاری و گذشت مردم پاک نهاد در روزهای دشوار بوده است، جا دارد که به آنچه هم که درباره تاریخ گذشته سرزمین او نوشتهاند آگاه شود. بر پژوهندگان تاریخ اقتصادی ایران است که اگر نسبت ناروایی در گفته و نوشته سیّاحان و مأموران سیاسی خارجی که خود را ناظر وقایع قلمداده اند میبینند، با تحقیق و تحلیل علمی و تاریخی به روشنگری برآیند و درست و نادرست سخن آنان را در ترازوی داوری نهند؛ اما به گفته حافظ: « ور به حق گفت، جَدل، با سخن حق نکنیم».
پژوهندگان تاریخ و وقایع نگاران دوره قاجار سال 1288 ه.ق را سال قحطی همه جاگیر در ایران دانستهاند. در نیمه دوم سده گذشته، بارها قحطی در ایران در افتاد و خشکسالیها، که گرسنگی و طاعون و وبا در پی داشت، بسیاری از مردم را به دیار نیستی فرستاد. تلفات این بلایا را تا 10 درصد جمعیت نوشتهاند. عبدالله مستوفی درباره قحطی سال 1288 نوشته است:« از یکی دو سال پیش، کم بارانی شروع و گرانی و تنگی خواربار خودنمایی میکرد؛ ولی در زمستان سال 1287 هیچ باران نبارید و مایه های سنواتی هم تمام شده بود. قیمت نان که در اوائل سال 1287 بیش از یک من شش -هفت شاهی نبود، به مرور ترقی کرده و در این وقت به یک من یک قران رسید... در زمستان سال 1288 قیمت نان به یک من پنج قران که پانزده- شانزده برابر قیمت عادی آن بود رسید... در زمستان این سال برف و باران بی حسابی آمد، و همین بارندگی زیاد در پاره ای از جاها راه بندان کرد و بیشتر مایه تلف نفوس گردید. در بهار هم مرض حصبه و محرقه( وبا) خیلی از مردم را، اعم از بی چیز و منعم، به دیار فنا فرستاد. این اول دفعه ای بود که ناصرالدین شاه در سلطنت خود با چنین پیشامدی مواجه شده و سبب گردیده است که در آتیه از تکرار نظیر آن جلوگیری کند.»(شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار، جلد 1، ص 110).